تفریحی
علی دایی ودخترزیبایش
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 22:33

         علی دایی ودخترزیباش



:: موضوعات مرتبط: سرگرمی ها، ،
:: برچسب‌ها: تکبال, عکس دختر, دخترعلی دایی, دایی, علی دایی , دخترش, دختر, تک بال,
گپی خواندنی با گوهر خیراندیش؛ از بازی در کلاه پهلوی تا بازی زندگی
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 2:46

 زماني كه در دانشگاه رشته پزشكي، زبان انگليسي و هنر قبول شدم، هنر را انتخاب كردم مادرم اعتقاد داشت كه پزشكي بخوانم اما من به شوخي ميگفتم ميروم هنر بخوانم تا رمانتيسيسم تو را التيام ببخشم، او فكر ميكرد منظور من رماتيسم است. بعدها وقتي مادرم كارهاي من و همسرم را ديد واقعاً ما را تحسين و دعا ميكرد.

 

                    

براي گفتگو بايد بهانه اي باشد و بهانه گفتگوي ما هم با گوهر خيرانديش سريال كلاه پهلوي بود.اگرچه خسته سفر بود اما دعوت ما را پذيرفت و سرشار از انرژي به روزنامه ایران آمد و پاسخگوي پرسش های ما شد.اين هنرمند از كارهاي جديدش و البته سالها حضورش در عرصه هنر سخن گفت.


خانم خيرانديش چند وقتي بود كه پيگير گفت وگو با شما بودم اما گويا ايران نبوديد و خارج از كشور مشغول تدريس بوديد؟

بله، چند وقتي ايران نبودم. همان طور كه اشاره كرديد به تدريس مشغول بودم البته تدريس به آن شكلي كه در دانشگاه ها و آموزشگاه هاي ايران رايج است، نبود بلكه كارگاه آموزشي شامل نمايش و تحليل فيلم و كلاس هاي كارگاهي بود.

چگونه براي برگزاري اين كارگاه هاي آموزشي دعوت شديد؟

من چهار سال پيش به دعوت بخش فرهنگي و ايران شناسي دانشگاه «بركلي» از سوي خانم دكتر پيرنظر رفتم. چون قبل از اينكه به كاليفرنيا بروم، وارد فيلادلفيا شده بودم، دوستان بخش فرهنگي دانشگاه رزمان مطلع شدند و دعوتم كردند. پس از آن به دانشگاه «بركلي» رفتم.

 بعد هم جشنواره فيلم سانفرانسيسكو از من دعوت كرد و مدير برنامه ام برنامه ريزي كرد تا در ايالت هاي مختلف حضور پيدا كنم سپس بخش جشنواره فيلم هاي دانشگاه «يوسيالاي» دعوت كردند، چون با خودم ديويدي فيلم رسم عاشق كشي را داشتم با آقاي فلاح تهيه كننده فيلم تماس گرفتم و او هم لطف كرد و كپي 35 فيلم را برايمان فرستاد.

من به مدير آن جشنواره پيشنهاد كردم كه كارگردان اثر را هم دعوت كنند چون رسم عاشق كشي فيلمي بود كه در ايران و جشنواره هاي خارجي موفق عمل كرد و آقاي خسرو معصومي هم آمدند و افزون بر رسم عاشق كشي، باد در علفزار ميپيچد را هم با خود آورد و فيلم آنجا به نمايش درآمد. وقتي با روزنامه لسآنجلس تايمز و يكي از راديوهاي آنجا گفت وگو و مصاحبه داشتم، هم ايراني هاي مقيم آنجا و هم مردم آنجا مطلع شدند و به ديدن فيلم آمدند.

 سالن تا حدي پر شد كه بيرون هم پرده سفيد گذاشتند و كار را نمايش دادند. مطبوعات آنجا نوشتند كه هيچ فيلم ايراني به اين اندازه مخاطب نداشته است. اين دعوت ها ادامه داشت و اين بار به دعوت مديريت بخش فرهنگي دانشگاه سانتاباربارا خانم ژانت آفاري كارگاه آموزشي برگزار كردم. استقبال ايرانيان و مردم آنجا هم از فيلم هاي ما بسيار خوب بود.

 كمي به گذشته برگرديم. شما فعاليت تان را در زادگاه تان شيراز آغاز كرديد و سپس به تهران آمديد. چه زماني با همسر مرحوم تان آقاي جمشيد اسماعيلخاني آشنا شديد و چه زمانی به تهران آمدید؟

من در شيراز متولد شدم اما نميدانم چرا در بيوگرافيام در ويكيپديا محل تولدم كازرون نوشته شده است. سال 1349 با مرحوم اسماعيلخاني آشنا شدم كه منجر به ازدواج مان شد و سالها در سينما و تئاتر در كنار هم بوديم و سه فرزند داريم يك پسر و دو دختر.

 سال 1357 بعد از انقلاب من در دانشگاه تهران قبول شدم و با همسر و فرزندانم به تهران آمدم و از آن موقع در تهران زندگي كرديم. بايد بگويم من و همسرم در شيراز تئاتر كار ميكرديم و پس از آمدن به تهران، هنگام درس خواندن به كار تئاترم ادامه دادم چون كارمند اداره فرهنگ و هنر شيراز بودم و پس از آمدن به تهران كارشناس امور هنري ارشاد استان تهران شدم.

اما گويا طي سالهاي اخير در تئاتر كم كار شده ايد؟

من تئاترم را ادامه دادم اما تقريباً پس از فوت همسرم فعاليت هاي تئاتري ام كمرنگ شد چون بار زندگي را به تنهايي دوش مي كشيدم. آن موقع همسرم بود كه بار زندگي را به دوش بكشد تا من به علايق هنري ام برسم اما پس از فوتش حضورم در اين عرصه كمرنگ شد البته شانس اين را داشتم كه با كارگردان هاي خوبي در تئاتر كار كنم مانند عروسي خون كه با آقاي رفيعي كار كردم، پس از مرگ همسرم هم چند تئاتر كار كردم.

مانند ملاقات بانوي سالخورده كار استادم زنده ياد آقاي حميد سمندريان كه وقتي خبر فوت ايشان را شنيدم كاملاً شوك شدم. مرگ همسرم پس از فوت مادرم، بزرگترين مصيبت زندگي من بود، مرگ استاد هم اگر اغراق نكرده باشم برايم كمتر از این مصيبت ها نبود.

از شنيدن خبر فوت استاد بسيار به سوگ نشستم. قبل از سفرم به ديدنشان رفتم و متوجه شدم كمي مريض احوال هستند اما فكر نميكردم كه ايشان را از دست بدهيم و اين آخرين ديدار من با اين انسان بزرگ و فرهيخته و استاد دلسوز باشد.

يكي از همكاران قديمي مي گفت شما و مرحوم اسماعيل خاني همزمان با هم سر كار نمي رفتيد تا به فرزندانتان سخت نگذرد؟

اوايل كه مادر و خواهرهايم كمك ميكردند شايد در تئاتر با هم بوديم يا بعدش در سينما اما خيلي كم پيش ميآمد كه با هم در يك كار حضور پيدا كنيم يا همزمان سر كار باشيم. واقعاً هم دليلش اين بود كه نميخواستيم هر دو خودمان را مشغول كار كنيم.

 زماني كه در دانشگاه رشته پزشكي، زبان انگليسي و هنر قبول شدم، هنر را انتخاب كردم مادرم اعتقاد داشت كه پزشكي بخوانم اما من به شوخي ميگفتم ميروم هنر بخوانم تا رمانتيسيسم تو را التيام ببخشم، او فكر ميكرد منظور من رماتيسم است. بعدها وقتي مادرم كارهاي من و همسرم را ديد واقعاً ما را تحسين و دعا ميكرد.

 ميخواستم الگويي باشم هم براي خانواده و هم براي جامعه كه ديگران فكر نكنند كسي كه وارد اين رشته ميشود به خانوادهاش پايبند نيست تا وقتي كه همسرم فوت شد، ما توانسته بوديم در اين زمينه بسيار هماهنگ باشيم. اين شعار نيست، چون دوستانمان اين موضوع را ميديدند. شعار ما اين بود كه زندگي خوبي داشته باشيم نميخواستيم كار خوبي داشته باشيم اما زندگي بدي داشته باشيم.

پشيمان نيستيد كه پزشك نشديد؟

اين دكتريني كه هم اكنون در جامعه دارم را دوست دارم. اگر كسي هيچ گونه آموزشي از كار من نگيرد و فقط لبخندي روي لبانش بنشانم برايم ارزشمند است. فكر ميكنم اگر روانشناسي را يكي از شاخه هاي پزشكي بدانيم كمي توانسته ام در پزشكي موفق باشم.

 اما اينكه گفتيد پشيمان نشدم، خير من واقعاً پشيمان نيستم چون به اين نتيجه رسيدم اگر خون، زخم و... ببينم بيهوش ميشوم و اصلاً طاقت اين چيزها را ندارم شايد اگر در رشته پزشكي تحصيل ميكردم، اين رشته را ترك ميكردم.

شما با اين تدريس و حضورتان در خارج از كشور به نوعي يك سفير فرهنگي محسوب مي شويد. نگاهتان نسبت به معرفي كشورمان در كشورهاي خارجي چگونه است؟

به جرأت ميتوانم بگويم فيلم هاي ما و بازي بازيگران ما بسيار خوب است. از نظر فناوري ممكن است چندان قوي نباشيم اما از نظر قصه، سوژه و بازي ها جداً ميتوانم بگويم هنرمندان ما خوب و قوي هستند، همچنان كه اصغر فرهادي، مجيد مجيدي، عباس كيارستمي، داريوش مهرجويي، رخشان بني اعتماد، تهمينه ميلاني و... توانستند با فيلمهاي آن طرف آب رقابت كنند.

آنجا كه بودم در كتابخانه اي دنبال كارهاي ايراني مي گشتم و آثار كارگرداناني همچون تهمينه ميلاني، حاتميكيا، مجيدي، مهرجويي و... را يافتم. حتي ميگفتند سريال هاي ما را با زيرنويس انگليسي ميبينند مانند ميوه ممنوعه و مدار صفر درجه آقاي حسن فتحي. در اين سالها هنرمندان ما فعاليت خوبي داشتند و به درستي توانستند انعكاس دهنده هنر ايراني باشند. 

گاهي وقتها مي گوييم ايران ما چنين و چنان است و مي گوييم پيشينه چندين هزار ساله داريم اما همين پيشينه چند هزار ساله فقط به شعار تبديل مي شود در حالي كه در عمل ميبينيم هنوز نتوانسته ايم به خيلي چيزهاي كوچك در هر زمينه اي دست پيدا كنيم. اگر بخواهيم با خودمان صادق باشيم اگرچه به اين پيشينه افتخار مي كنيم اما اگر به آنها اعتقاد داريم چرا نمي آييم تبلور آنها را در همه زمينه ها پياده كنيم، نه فقط در هنر بلكه در همه زمينه هاي زندگي.

بايد راهكارهايش را پيدا كنيم و مديريت در همان زمينه را تربيت كنيم. اگر مديريت درست را در هر زمينه اي تربيت كنيم و آن پيشينه را هم لحاظ نماييم و كاملاً افراد را سر جايشان براساس تخصصشان بنشانيم، ميتوانیم موفق باشيم.

به مهرآفرين مستشارنيا بپردازيم؛ نقشتان در كلاه پهلوي كه مانند ديگر كاراكترهايتان متفاوت بود؟

وقتي آقاي دري متن را به من دادند بسيار خوشم آمد و اين زن را دوست داشتم، چون هر وقت ميخواهيم از گذشته ها بگوييم، ميگوييم همه چيز بد بود به نظرم اين يك بعدي نگاه كردن درست نيست و اين نقش هم يك بعدي نبود.

چون شعارزده اش مي كند.

بله، اين زن با همه تجددخواهي و مد روز بودنش انساني است كه ميخواهد فضيلت زن بودن و شأنيت يك زن ايراني را حفظ كند. او به دخترش گوشزد ميكند كه تو بايد در فرانسه الگوي يك دختر اصيل ايراني باشي. اين زن هم ميخواهد به اصول خانواده پايبند باشد و از طرفي فعاليتهاي سياسي و اجتماعي هم داشته باشد.

من از ديالوگ هايم و اين شخصيت راضي هستم. به نظرم بخش هاي ايران هم خوب بود البته اگر فشار مالي نبود بخش هاي پاريس هم بسيار مي توانست زيباتر و جذابتر باشد.

 وقتي نقشهاي شما را طي چند وقت اخير مرور ميكنم ميبينم كه گوهر خيرانديش كه قدسي ميوه ممنوعه را بازي ميكند در اشكها و لبخندها نقش كاملاً متفاوت شمسي پلنگ را ايفا ميكند يا آن مادر ارتفاع پست با لهجه جنوبي يا پرستار سريال دختران حوا. يكي از ويژگيهاي بازي شما اين است كه هم نقشهاي مثبت و هم نقشهاي منفي و كمدي و جدي را باورپذير ايفا ميكنيد. چطور چنين اتفاقي ميافتد؟

خانم مريم خانم اينجا نيامدم از من تعريف كني.

 اين يك تحليل بود.


اين وظيفه يك بازيگر است كه كارش را بلد باشد.

ببخشيد، ميان كلامتان يا آن نقش عجوزه در فيلم پيشوني سفيد.

اگر هر كسي در رشته و تخصصش، توانايي اش را بشناسد و بروز دهد، ميتواند سنجيده عمل كند. من هم سعي ميكنم جامعه ام را خوب تحليل كنم و خوب و درست اطرافم را ببينم و در كنار همه اينها به وسيله گريم لباس و قصه شخصيتي را بازي كنم كه براي مخاطب باورپذير باشم. حالا اگر شما ميگوييد من را باور كرديد خدا را شكر تا حدودي موفق عمل كنم.

 راستي، خودتان كلاه پهلوي را ديده ايد؟

بله، من از طريق اينترنت شبكه هاي ايراني را ميديدم. حالا بگذاريد من از شما بپرسم، يك سالي كه من نبودم كارهايي كه از من ديديد دوست داشتيد؟

بله، من كه از طرفداران شما هستم مثلاً دختران حوا را ديدم كه براي شبكه اي مانند تهران خوب بود.

تهران 1500، كلاه پهلوي و ميگرن را هم ديده ايد؟

بله، البته من در جشنواره ديده ام و بسيار دوست داشتم و حتماً يك بار ديگر بايد ببينم. بازيتان در ميگرن هم مورد توجه قرار گرفت. شما خودتان چطور آيا تهران 1500 را ديده ايد؟

من نديدم، ولي قبلاً برايم چند دقيقه اش را ايميل كردند و ديدم البته تصوري از كار نداشتم. چون صدا نداشت. من در اين فيلم دو نقش داشتم. در كاراكتر اول شيرازي حرف زدم و در نقش دوم جاي خواهر حبيب رضايي بودم.

 تجربه اي در اين نوع كارها نداشتم آقاي بهرام عظيمي و تهيه كننده كار وقتي درباره كار صحبت كردند به دنبال اثر جديدي بودند و ما بازيگران هم بدون اينكه به دنبال دستمزدهاي آنچناني باشيم همگي فكر كرديم كمك كنيم و در اين تجربه جديد سهيم باشيم.

 چنين كارهايي هزينه زيادي دارد. هيچ كدام از بازيگران به دنبال دستمزد نبودند و تهيه كننده هم هديه هاي كوچكي را به بازيگران در نظر گرفت. آن طور كه شنيدم از فيلم استقبال خوبي هم شده است.

كمي بيشتر درباره حضورتان در اين فيلم بگوييد؟

من تصوري از اين نوع كار نداشتم. مثلاً اول عكس انداختيم كه بتواند شبيه سازي شود، يا اينكه ما حرف زديم بدون اينكه تصويري داشته باشيم. مانند يك نمايش راديويي حرف زديم بعد كه فيلم آماده شد آقاي عظيمي از من خواستند تا روي تصوير حرف بزنم. حالا من تصوير را ميديدم و حرف ميزدم و دوباره قبل از جشنواره هم روي نسخه نهايي صحبت كردم و اصلاحاتي انجام داديم البته من فيلم را كامل نديدم اما ميخواهم كار را روي پرده ببينم.

آيا اين نبودنهاي شما باعث گزيده كاريتان هم شده است؟

به تازگي چند فيلمنامه برايم ايميل شد و چنگي به دل نزد وگرنه ميتوانستم بيايم ايران و بازي كنم ولي نقش هاي خوبي نبودند. دلم ميخواست آن نقشها را دوست داشته باشم. اگر دوستشان ميداشتم حتماً ميآمدم.

گويا در راديو هم فعاليت داريد؟

من 18 سال است كه در برنامه صداي عبرت هستم. آقاي كاظم سبزواري نويسنده و كارگردان آن برنامه هستند كه از شبكه سراسري پخش ميشد و شنوندگان بسياري داشتيم. حتي در جايي براي براي بازبيني لوكيشن فيلم رسم عاشق كشي رفته بوديم ارتفاعات شمال، اهالي آنجا تلويزيون نداشتند، خانمي آنجا از ما پذيرايي كرد و وقتي تشكر كردم گفت چقدر صداي شما شبيه صداي گوهر خيرانديش است و من چيزي نگفتم. آقاي خسرو معصومي كارگردان آن فيلم گفت اگر خودش باشد چه و او هم گفت خانم خيرانديش كه اينجا نميآيد در كوه و كمر، آقاي معصومي هم گفت خودش است.

آن خانم هيجان زده شد و ما هر دو گريه كرديم. من خوشحال شدم از اينكه برد راديو آنقدر زياد است و همين باعث شد غير از سال گذشته هيچگاه راديو را ترك نكنم. بايد بگويم من اگرچه كارشناس امور هنري ارشاد هستم اما به شكل قراردادي در راديو نيز فعاليت دارم.

آيا تجربه دوبله هم داريد؟

بله، من تجربه دوبله هم دارم البته در بسياري از كارها جاي خودم حرف زدم همچنان كه در كلاه پهلوي در كنار استاد مسلم دوبله ايران آقاي منوچهر اسماعيلي بودم. قبلاً هم با آقاي ناصر طهماسب و ديگر دوستان كار كرده بودم. يا مثلاً در روزي روزگاري جاي خودم حرف زدم حتي جاي ديگران هم حرف زده ام، خلاصه اينكه از پس كارهاي خودم در این عرصه برآمدم.

شما عرصه هاي مختلف بازيگري را تجربه كرده ايد. چقدر اين عرصه ها با هم متفاوت هستند؟

هر كدام دنياي خودشان را دارند اما در يك اصل مشترك هستند آن هم اينكه بازيگر بايد سعي كند يك نوع باورپذيري به مخاطبش بدهد.

 با توجه به اينكه تجربه تدريس هم داريد فكر ميكنيد تحصيلات آكادميك چقدر در بازيگري كمك ميكند؟

تجربه بدون مطالعه و تحصيلات در مقطعي ميايستد. به همين دليل فكر ميكنم هر دو مكمل هم هستند. اگر فردي خودش را در زمينه كارش قويتر كند مسلماً قويتر عمل ميكند و نگاهش وسيعتر خواهد شد والبته به همان نسبت مسئوليتش را بيشتر ميكند. چون وقتي آدم فقط بخواهد تجربي كار كند شايد وسعت كارش را نشناسد اما وقتي ميخواهد آن حيطه را دنبال كند حتماً مطالعه ميكند و اين تحصيلات فرد را نسبت به آنچه ميخواهد ارائه دهد، نزديكتر ميكند.

شما بيش از 40 سال سابقه حضور در عرصه هنر داريد. آيا از كارنامه كاريتان راضي بوديد؟

اين اواخر از خودم راضي نبودم. آن هم چون بار زندگي روي دوش من بود و همه كارهايي كه كردم را چندان دوست نداشتم. دلم ميخواست شرايط مالي و زندگي ام طوري بود كارهايي را قبول ميكردم كه به فكر و ايده هاي من نزديك بود و دوستشان داشتم. كار من بازيگري است و زندگي ام از اين راه تامين مي شود.

البته ميتواند دليل قانع كننده اي نباشد اما شرايط زندگي اين طور ايجاب كرد. از همين تريبون از مردم پوزش ميخواهم، چون دلم ميخواست فقط در كارهايي بازي كنم كه دوستشان دارم و به آنها اعتقاد دارم اما شرايط زندگي اينگونه پيش نرفت.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی وهنری، سرگرمی ها، دنیای بازیگران، ،
:: برچسب‌ها: takbal, گوهرخیراندیش, مدارصفردرجه, تکبال, تئاتر, شیراز, اصغر فرهادي, مجيد مجيدي, عباس كيارستمي, داريوش مهرجويي, دختر, رخشان بني اعتماد, تهمينه ميلاني, حسن فتحي, دختران حوا, رادیو, عبرت, بازیگری, عکس بازیگران, دیالوگ, کلاه پهلوی, تهران1500,
چرا دخترها نمی‌توانند به خواستگاری بروند؟
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 19:32

چرا دخترها نمی‌توانند به خواستگاری بروند؟

با علم براينكه دختر و پسر هيچ گونه برتري نسبت به يكديگر ندارند و تنها در ذات و عملكرد با يكديگر متفاوند بايد گفت: دختران در ضمير و باطن خود زمينه مادر شدن را دارند تا مي‌توانند اين وظيفه الهي را كه با محبت و آرامش آميخته است به نحو احسن انجام دهند.


هميشه در جامعه از دختران از انسان‌هايي آرام و احساساتي ياد شده است كه مي‌توانند با حضور خود آرامش را به محيط هديه كنند.

حال بايد نگريست كه دختران با اينگونه روحيه كه در كالبدشان دميده شده مي‌توانند ناگهان به خواستگاري پسري بروند و زماني كه جواب منفي دريافت كردند، به راحتي از كنار آن بگذرند و به سراغ پسر ديگري بروند.


موضوع مطرح شده تمام مطلب نبود، چراكه اگر از بعد ديگري به اين فرآيند نگاه كنيم مي‌بينيم كه در مرحله آخر اين دخترانند كه جواب مثبت و منفي يك ازدواج را مي‌دهند.

خلاصه کلام آن که ساختار شخصیتی هریک از دو جنس زن و مرد به گونه ای است که هر کدام ویژگی های لازم را در مسیر تحول وجود و نیل به کمال شخصیت بی بدیل خود دارا هستند.
تفاوت های زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوت ها بیانگر ویژگی ها و نیازهای خاص، قابلیت ها و مسؤولیت های ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.



:: موضوعات مرتبط: ازدواج، قوانین ازدواج، ،
:: برچسب‌ها: تکبال, خواستگاری, ازدواج, عروسی, خواستگاری پسررفتن, دختر, عروس, داماد, تک بال, سرگرمی, آموزشی, طنز, دختران, جامعه, پسر, خواستگاری ازپسر,
ریزه‌کاری‌های اعمال «حق مسکن»
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 22:42

بسته پیشنهادی برای زوج هایی که درباره محل سکونتشان اختلاف دارند

اگر سری به راهروی دادگاه‌های خانواده بزنید، می‌بینید که یکی از مشکلات زن و شوهرهای امروزی حق تعیین محل زندگی و مسکن است. طبق ماده 1114قانون مدنی، حق تعیین محل زندگی با مرد است اما در مواردی هم این حق در زمان عقد به زن داده می شود و این جاست که گاهی کشمکشی تمام نشدنی بین اعضای خانواده به‌وجود می‌آید.

مختصری درباره «حق»

قبل از این‌که بخواهیم در مورد «حق تعیین مسکن» حرفی بزنیم بهتر است در ابتدا بدانیم تعریف حق چیست؟

در علم حقوق «حق» به معنای امتیاز و توانایی است که از طرف خداوند یا جامعه، به انسان داده می‌شود و او هم می‌تواند از این توانایی با توجه به نیازهایی که دارد به نفع خودش استفاده کند.
البته فراموش نکنید که در مقابل حق، تعهد و تکلیف هم وجود دارد. هرشخصی باید بداند که در مقابل حق و حقوقی که دارد باید حق و حقوق دیگران را هم رعایت کند، که به این کار تعهد می‌گویند. بنابراین در هر جامعه‌ای انسان هم دارای حق و حقوق است و هم دارای تکلیف و تعهد؛ ناگفته نماند که تعهد به دو نوع تقسیم می‌شود نوع اول، تکلیف و تعهدی است که تعیین آن در جامعه به عهده قانون است و نوع دوم، تعهدهای خصوصی هستند که در قراردادها برای انسان مشخص می‌شوند. برای مثال در یک قرارداد خرید و فروش خریدار حق دارد که در مقابل پولی که پرداخت می‌کند صاحب مورد معامله شود و تعهد او هم پرداخت پول است. درمقابل فروشنده تعهد دارد که خانه را در اختیار خریدار قرار دهد و حق دارد که «ثمن» یا «مبلغ معامله» را از خریدار دریافت کند. بنابراین فراموش نکنید که حق همیشه با تعهد همراه است.

مرد می‌گوید کجا زندگی کنید

چون طبق قانون مدنی مدیر و رییس خانواده مرد است، اصل بر این است که مرد همان‌طور که نفقه زن(که شامل مسکن و خوراک و پوشاک و ... می‌شود) را به عهده دارد، طبق ماده 1114 قانون مدنی باید حق انتخاب مسکن که از لوازم تامین نفقه است، را نیزداشته باشد.

بنابراین مرد با امتیاز و حقی که قانون به او داده است، می‌تواند وضعیت مسکن را تعیین کند. مگر این که مرد در زمان عقد نکاح، این حق خود را به زن واگذار کند؛ در این صورت اصل حق مرد بالعکس شده و زن حق تعیین مسکن را به دست می آورد.

در باره این حق بسیار کوچک که چندان هم مهم به نظر نمی‌رسد باید بدانید که حق مسکن، در زندگی زناشویی مشکلات زیادی را برای مرد و زن به‌وجود می‌آورد.

این مورد را با یک مثال توضیح می‌دهیم؛ می‌دانید که طبق قانون یکی از وظایف شوهر در زندگی مشترک، تهیه مسکن مستقل و مناسب برای زن است. این مسکن باید متناسب با شأن و موقعیت خانوادگی و اجتماعی زن باشد. یعنی زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند، زندگی کند و شوهر وظیفه دارد مسکن مناسبی برای زن تهیه کند و اگر مرد این مسکن مناسب را برای زن تهیه نکند، زن می تواند از او به دادگاه شکایت کند.

اما وقتی این حق به زن واگذار شود، مرد موظف است مسکنی را که زن دوست دارد و صلاح می داند، برای او تهیه کند. در غیر این صورت باید جوابگوی قانون باشد.

سوء استفاده ممنوع

جالب است بدانید بحثی باعنوان «سوء استفاده از حق»، در حقوق وجود دارد که براساس آن، ممکن است اشخاص از حقوقی که قانون یا جامعه یا خداوند به آن ها داده است، سوء استفاده کنند. در این مورد دادگاه صلاحیت رسیدگی به این مسأله را دارد و خود شخص نباید و نمی‌تواند در این زمینه تصمیم‌گیری کند.

حق تعیین مسکن یکی از این حقوق است که در موارد بسیاری مورد سوء استفاده مرد یا زن قرار می‌گیرد. برای مثال مردی که حق مسکن را در اختیار دارد زمان ازدواج با یک زن از طبقه مرفه جامعه باید بداند که موظف است خانه‌ای در شأن زن برایش تهیه کند. این مرد نمی‌تواند به هر دلیلی، حتی نداشتن توان مالی، زن را مجبور به زندگی در محلی کند که دوست ندارد یا در شأن او نیست.

البته در این میان اگر مرد واقعاً توان مالی نداشته باشد قانون تخفیف‌هایی برای او در نظر می‌گیرد، اما اگر مرد از روی لجبازی دست به این عمل بزند و در صورتی که دادگاه تشخیص دهد مرد می‌خواهد از حق خود سوء‌استفاده کند، به نفع زن رأی صادر می‌کند.

برای این کار مددكار دادگاه پس از حضور در خانه‌اي كه نشاني آن در پرونده اعلام شده، با بررسي خانه و اثاث آن و نیز مقايسه آن با شأن و جايگاهی كه زن در خانه پدري خود داشته و همچنین در
نظر گرفتن مسایلي مانند شغل، درآمد، موقعيت تحصيلي و وضع زندگي زن، اعلام نظر مي‌كند كه آيا اين خانه متناسب با شأن او هست يا خير؟ اگر پاسخ این بررسی منفی باشد و مرد هم از توان مالی برخوردار باشد، دادگاه او را ملزم به تهیه مسکن مناسب برای همسرش می‌کند.

البته سوء استفاده از حق تنها مربوط به آقایان نیست و خانم‌های زیادی هم هستند که این کار را انجام می‌دهند. برای مثال زنی که حق مسکن دارد، بعد از ازدواج بر خلاف میل شوهرش مکانی را برای سکونت انتخاب می‌کند. در این صورت مرد هم می‌تواند مانند زن به دادگاه مراجعه و از حق و حقوق خود دفاع کند. اما اگر به تشخیص دادگاه دلایل زن منطقی باشد، مرد مجبور است مسأله را بپذیرد و در خانه‌ای که زن تعیین می‌کند، زندگی کند.

جهت اطلاع!

بد نیست بدانید که اگر مرد خانه‌ای را برای زن فراهم کند و زندگی در آن خانه برای زن با ضرر مالی، شرافتی و... همراه باشد یا حتی زندگی در خانه تهیه شده به عواطف و روح و جسم زن لطمه وارد کند، زن می‌تواند خانه را ترک کرده و دادخواست طلاق خود را به دادگاه ارایه کند و تا زمانی که با درخواستش موافقت نشده، می‌تواند در خانه پدر و مادرش زندگی کند.

البته در این موارد مردهایی هم هستند که به تصور خودشان می‌خواهند همسرشان را اذیت کنند؛ بنابراین رفتن زن به خانه پدرش را بهانه می‌کنند و دادخواست «عدم تمکین» او را به دادگاه می‌دهند. اگر شما هم با چنین مشکلی مواجه شده‌اید، نگران نباشید؛ زیرا اگر بتوانید ضرری را که از ماندن در خانه همسرتان به شما وارد می‌شود، ثابت کنید؛ دیگر دادخواست عدم تمکین شوهرتان مورد پذیرش دادگاه نیست.

زندگی با غریبه‌ها ممکن نیست

در زمان‌های قدیم رسم بود که زن و شوهر بعد از ازدواج با خانواده مرد زندگی کنند؛ اما کم کم این رسم برداشته شد و امروزه دیگر کمتر کسی با میل باطنی حاضر به زندگی مشترک با خانواده شوهرش است.

اگر شما هم یکی از کسانی هستید که مجبور به زندگی با خانواده شوهرتان شده‌اید، خوب است بدانید که در این مورد دادگاه نمی‌تواند شوهرتان را مجبورکند که حتماً برای شما خانه‌ای مستقل تهیه کند. اما در مورد اشخاص بیگانه یا دوستان، این طور نیست و اگر مردی همسرش را مجبور به زندگی با دوستان و آشنایان خود کند، این عمل مرد مخالف با عرف و مبانی خانواده به شمار می‌رود و زن می‌تواند به دادگاه مراجعه و از او شکایت کند.

قابل توجه خانم‌ها

یادتان باشد که در قانون، زن می‌تواند در ضمن عقد نکاح، اختیار انتخاب مسکن را شرط کند و در صورتی که شوهر قبول کند، زن حق انتخاب مسکن و این که در کدام شهر زندگی کنند، را به دست می‌آورد. همچنین در صورتی‌که شوهری از تهیه مسکن برای همسر خود کوتاهی کند، زن می‌تواند الزام به تهیه مسکن را از دادگاه تقاضا کند.

یعنی اگر زنی با چنین مشکلی مواجه شد، باید به دادگاه مراجعه و از دادگاه بخواهد که شوهرش را وادار به تهیه خانه‌ای مناسب کند. معمولا زوج‌های جوان در اوایل زندگی در مورد مسکن و زندگی با خانواده زوج یا زوجه و نیز نوع شغل یکدیگر دچار مشکل می‌شوند اما اگر در همان ابتدا به حق و حقوق یکدیگر آشنا باشند و شروط خود را در عقدنامه بیاورند، از بروز اختلافات بعدی جلوگیری و منجر به تحکیم روابط خانوادگی نیز می‌شود.

پیشنهاد وکیل دادگستری به زن و شوهرها

 اگر افراد به دنبال داشتن زندگی مسالمت آمیز و آرامی هستند، برای این‌که نوع و مکان مسکن منجر به اختلاف میان آنان نشود، سعی کنند قبل ازازدواج در فکر مسکنی مناسب باشند و با توافق کامل در مورد این مسأله، ازدواج کنند. زیرا ازدواج به معنای اعلام استقلال است و مسکن یکی از مصداق‌های استقلال به شمار می رود.



:: موضوعات مرتبط: ازدواج، قوانین ازدواج، ،
:: برچسب‌ها: تک بال, ازدواج, قوانین, عقد, مسکن, تکبال, زوج, جوانان, دادگاه خانواده, عقد, خانه, زن, دختر, دختران, وکیل, دادگستری, حق تعیین مسکن, حقوق, جامعه, تعهد, قرارداد, ثمن, قانون مدنی, نفقه, حق, شوهر, جهیزیه, سوء استفاده از حق, توان مالی, درآمد, مددکار, عدم تمکین, رسم, زندگی مشترک, نکاح, صیغه, استقلال,
چرا دختران زودتر به سن تکلیف می‌رسند
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 17:2

در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا می‌کند، نشان‌دهنده کمال و فضیلت بیشتر اوست نه ظلم به او.

مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم:

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از سؤالاتی که همواره در ذهن بسیاری از خانواده‌ها و دخترها جولان می‌دهد، مقوله سن تکلیف در دختران است. در این نوشتار در صددیم در بخش اول به برخی ادله دینی در مورد سن تکلیف دختران اشاره و در بخش دوم فارغ از ادله دینی، نکات پنچ گانه‌ای را در مورد چرایی این حکم الهی متذکر شویم.

بخش اول: ادله دینی سن تکلیف در دختران

بر اساس اجماعی که از سوی برخی فقهای امامیه نقل شده است، سن تکلیف دختران در 9 سالگی است. (ریاض المسائل (الطباطبائی) 8 : 556)

علاوه بر این روایات متعددی در مورد سن 9 سالگی برای بلوغ دختران وجود دارد که به برخی از این روایات اشاره می‌کنیم:

1- صحیحة ابن أبی عمیر عن غیر واحد عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال: حدّ بلوغ المرأة تسع سنین؛ (وسائل الشیعة 14 : باب 45 من مقدمات النکاح ، ح 10) ابن ابی عمیر از طرق مختلف از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمودند: سن بلوغ دختر، از 9 سالگی است.

2 ـ موثّقة عبدالله بن سنان عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال : ... إذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک (أی کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة عوقبت)، وذلک أنّها تحیض لتسع سنین (وسائل الشیعة 13 : باب 44 من الوصایا ، ح 12)؛

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: زمانی که دختر به 9 سالگی برسد نیکی‌ها و بدی‌هایش در دفتر اعمال او ثبت می‌شود و به واسطه بدی‌هایش مورد عقوبت قرار می‌گیرد و این به خاطر آن است که در سن 9 سالگی حیض می‌شود.

مراد از رسیدن دختر به 9 سالگی، تمام شدن 9 سالگی است زیرا بلوغ در لغت به معنای منتهی شدن به نزدیک‌ترین مقصد زمانی یا مکانی یا غیر آن است. (المفردات (الأصفهانی) : 60)

تعلیل موجود در روایت (چون دختر در سن 9 سالگی حیض می‌شود)، به این معنا نیست که حکم بلوغ در سن 9 سالگی، منوط به حیض شدن است؛ زیرا در صورت چنین برداشتی، روایت بر اکثر مصادیق، قابل صدق نخواهد بود. حیض شدن در 9 سالگی، امری نادر است. صحیح نیست که از طرفی ثبت رفتارهای بد در دفتر اعمال را به کامل شدن 9 سالگی منوط نماییم و از طرف دیگر فعلیت حیض شدن در 9 سالگی را (که امری نادر است) به عنوان علت مشخص کردن این سن برای ثبت رفتارهای بد بدانیم.

بنابراین، ارائه تقریر منسجم از تعلیل «وذلک أنّها تحیض لتسع سنین»، به نحوی که اشکال مزبور بر آن وارد نباشد، به این صورت است که؛ «امکان» حیض شدن (یعنی رسیدن به سنی که بافت‌های جنسیتی دختر، امکان حیض شدن را ایجاد می‌نماید)، در سن 9 سالگی محقق می‌گردد.

3 ـ موثقّة یزید الکناسی عن أبی جعفر ( الإمام الباقر علیه السلام ) قال : الجاریة إذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم وزوّجت واُقیمت علیها الحدود التامة علیها ولها ... (الکافی 7 : 198 ، ح 2)؛ امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: زمانی که دختر، 9 ساله شد یتیمی از وی برداشته می‌شود و می‌تواند ازدواج کند و حدود و تکالیف الهی که به نفع یا بر عهده اوست، به طور کامل اقامه می‌شود.

4 ـ صحیحة الحلبی عن أبی عبد الله (الإمام الصادق علیه السلام) أنّه قال: إذا تزوج الرجل الجاریة وهی صغیرة فلا یدخل بها حتى یأتی لها تسع سنین (همان: 2:398:5ح)؛ امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی که مردی با دختر کم سنی ازدواج می‌کند نبایستی تا رسیدن به 9 سالگی با او نزدیکی کند.

بر اساس این روایت دختر صغیره (دختربچه) با کامل شدن 9 سالگی از حالت کودکی خارج شده و به اصطلاح کبیر و بالغ می‌شود. این مطلب از عبارت «و هی صغیره» قابل برداشت است. (وصف «وهی صغیره» مشعر به علیت است. با ارتفاع مسبب (عدم جواز دخول) سبب (صغیره بودن) نیز مرتفع می‌شود.)

بخش دوم: چرایی سن تکلیف در دختران

در جهت تبیین چرایی سن تکلیف در دختران، اشاره به مطالب پنج گانه ذیل ضرورت دارد.

مطلب اول: ماهیت تکالیف الهی؛ حق یا تکلیف؟!

در نگره اسلام، تکالیف الهی بایدها و نبایدهایی هستند که برای رسیدن به سعادت و کمال انسان ضرورت دارد. از این رو بیشتر از آن که تکلیف باشد، حق مسلمی است که برای رسیدن به هدف، الزام پیدا کرده است.

نماز خواندن، روزه گرفتن و ... حق انسان برای رسیدن به کمال و سعادت الهی است. انسان برای زنده ماندن باید غذا بخورد، خوردن غذا ظلم در مورد انسان نیست بلکه حقی است که او را به کمال دنیوی (زنده ماندن) می‌رساند. اگر چه الزام و از جنس تکلیف است ولی در صورتی که نتایج آن مد نظر قرار گیرد شیرین و گوارا است.

حال اگر کودک کم شعوری، توانایی درک و فهم مصلحت‌های غذا خوردن را نداند و به وسیله پدر و مادر الزام به غذا شود، نمی‌توان گفت که پدر و مادر در حق او ظلم کرده‌اند، بلکه تکلیف و الزام کردن کودک به وسیله پدر و مادر عین رحمت و مهربانی آنهاست.

بسیاری از انسان‌ها، در فهم تاثیر واجبات و ترک محرمات، برای رسیدن به کمال دنیوی و اخروی، مانند این کودک فکر می‌کنند. چون که از ظاهر این تکالیف فقط الزام و اجبار را  می‌فهمند و توهم ظالمانه بودن آن را می‌نمایند ولی اگر این کودک به فهم و درک لازم از مناسبات تکالیف شرعی و نتایج متعالی آن که سعادت انسان در دنیا و آخرت است، برسد به این قضاوت کودکانه خود خواهد خندید.

مطلب دوم: حقوق و تکالیف تابع استعدادها

کودک دو ساله را از انواع غذا ها بهره‌مند می‌کنند ولی کودک دو سه ماه را فقط شیر می‌دهند، این امر دلیل بر ظلم به کودک دو ساله نیست. بلکه قابلیت‌های جسمی این کودک بیشتر شده است و زمینه پذیرش غذاهای مادی بیشتری را برای رشد و کمال جسمی دارا می‌شود.

در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا می‌کند، نشان‌دهنده کمال و فضیلت بیشتر اوست نه ظلم به او.

خداوند حکیم، دختر را شش سال زودتر از پسر مکلّف می‌کند و به حضور می‌پذیرد و این یک توفیق و لطف الهی برای زنان است.

این امر نشانه آن است که زن در این سن برای دریافت فضایل و کمالات، شایستگی و استعداد بیشتری از مرد دارد. دختر در سنّ 9 سالگی آماده برقراری پیوند با خداوند است و خداوند او را به عنوان یک انسان شایسته به حضور می‌پذیرد. تقدّم زن در تشرّف به تکلیف، نشانه آمادگی بیشتر او برای دریافت سریع فضیلت‌های انسانی است و این معنی، مسئولیت والدین و مربیان را در تربیت دختران سنگین‌تر می‌کند.

مطلب سوم: تلازم تکلیف و حق و تقدم حقوق

قال امیرالمومنین علی علیه‌السلام: «فالحق اجمل الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف، لا یجری لاحد الا جری علیه، و لا یجری علی احد الا جری له؛ امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: حق در میدان سخن گفتن، زیباست اما پای عمل که می‌رسد و بایستی با انصاف برخورد کرد بسیار سخت است. هیچ کس را حقی نیست مگر اینکه تکلیفی دارد و هیچ کس را تکلیفی نیست مگر اینکه حقی برای او محقق است». (نهج البلاغه، خطبه 216)

باید توجه داشته باشیم، حق و تکلیف دو روی سکه هستند. هر جا تکلیفی هست، حتما ملازم و مناسب با آن حقی نیز هست و هر جا حقی هست، حتما تکلیفی هم هست.

سن تکلیف در حقیقت، سن رسیدن به حقوق انسانی است. یعنی همان گونه که انسان‌های بالغ دارای حقوقی هستند که جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد، دختری هم که به بلوغ رسیده است، دارای همان حقوق خواهد بود. حق تملک بر اموال، حق ازدواج، حق داشتن بسیاری از مناصب و حقوق دیگر.

روایاتی که در مورد سن تکلیف دختران اشاره کردیم، دقیقا به همین حقیقت اشاره کرده و در برخی تصریح شده است «کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة»؛ یعنی سن تکلیف سنی است که اولا نیکی‌ها و حسنات و ثانیا بدی‌ها و سیئات به پای شخص نوشته می‌شود. بنابراین سن تکلیف بیش از اینکه ناظر به تکالیف باشد ناظر به حقوق انسانی زن است که به ناچار ملازم تکالیفی نیز هست.

مثلا دختری که 9 سال او تمام است از نظر احکام دینی شهادتش مسموع است پشت سر او می‌توان نماز خواند - براساس فتوا به جواز اقتدای زن به زن - استقلال اقتصادی و حق تصرف در مال خود را دارا است و ... در حالی که این امور در پسران چند سال متاخرتر است. بنابراین باید دختران بدانند که هر چند از نظر سنی کوچک‌تر از پسران می‌باشند ولی از نظر شخصیت بزرگترند.

ظلم در صورتی محقق می‌شود که برای کسی تکلیفی در نظر گرفته شود ولی حق مناسب و معادل آن برای او در نظر گرفته نشود. خداوند متعال در قاعده‌ای کلی خطاب به بانوان می‌فرماید: «لهن مثل الذی علیهن بالمعروف؛ یعنی برای زنان همانند آن چه تکلیف دارند، حقوقی است». (بقره : 228)

مطلب چهارم: سن تکلیف تابع حقایق تکوینی و فیزیولوژیک

بلوغ و تکلیف دختران پیش از آن که مسائله‌ای تشریعی و اعتباری باشد حقیقتی تکوینی و فیزیولوژیک است.

صاحب جواهر در این زمینه می‌فرماید: «بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه پدیده‌ای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.». (جواهر الکلام/ج26 ص5)

روانشناسان در این زمینه گفته‌اند: «نقطه زمانی پیدایش غریزه جنسی را در کودک، شروع بلوغ می‌گویند. این دوره منشاء تغییرات زیادی در وجود شخص است.» (ویلیام النسون وایت، روانشناسی بلوغ، ترجمه فضل الله و ...، تهران، انتشارات حسام)

اینکه در برخی روایات، خشن شدن موهای اطراف آلت تناسلی یا ترشح غدد جنسی را از نشانه‌های بلوغ می‌داند، مویدی بر این مطلب است که بلوغ امری تکوینی، فیزیولوژیک و پسیکولوژیک است. به عبارت دیگر ساختار وجودی دختران بگونه‌ای است که پیش از پسران به مراحلی از رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک ) و روحی و روانی (پسیکولوژیک) می‌رسند.

پزشکان اگر چه بر عوامل مختلف هورمونی، ترشح غدد جنسی، رشد موهای خشن... و دلالت آن بر بلوغ دختران صحه می‌گذارند ولی سن دقیقی را بر این امر مشخص نکرده‌اند.

نظریات مشهور بین پزشکان در سن بین هشت تا سیزده سالگی مردد است. برخی دانشمندان علم پزشکی دوره بلوغ را به پنج مرحله تقسیم کرده‌اند که به‌ «مراحل پنج‌گانه تانر» معروف است.

در این طبقه‌‌بندی، مرحله اول بلوغ دختران، تقریبا بین هشت تا یازده سالگی است.

طبق گزارش برخی پزشکان، سن بلوغ بین دختران متفاوت است، متوسط این سن بین یازده تا سیزده سالگی است و وراثت در سن بلوغ دختران نقش دارد.

در نظریه دیگری آمده است: معمولا سن بلوغ دختران در ده سالگی شروع می‌‌شود و تا سن سیزده‌ سالگی که همراه با تغییرات جسمی است، ادامه دارد. گاهی ممکن است‌ بلوغ قبل از هشت سالگی شروع شود که به بلوغ زودرس معروف است، یا ممکن است بلوغ تا بعد از سن چهارده سالگی به تأخیر بیفتد که بلوغ‌ دیرهنگام نامیده می‌‌شود.

از مجموع آراء پزشکی درباره بلوغ این نکات به دست می‌‌آید:

1. پزشکان اتفاق نظر دارند که روییدن موهای اطراف شرمگاهی یا زیر بغل یا روییدن ریش در پسران و یا حاملگی و حیض شدن در دختران و زنان کاشف از بلوغ است و بلوغ قبل از این علائم آغاز شده است.

2. سن بلوغ در دختران و پسران، بسته به این که از چه زمانی هورمون‌‌های‌ زنانگی و مردانگی شروع به ترشح می‌‌کند متفاوت است. همین طور بلوغ در مناطق گرمسیری با مناطق سردسیری متفاوت است، رسیدن به بلوغ در مناطق‌ گرمسیر زودتر از مناطق سردسیر است.

3. بلوغ در زنان زودتر از مردان اتفاق می‌‌افتد. (مراجعه کنید به: مقاله: اهلیت حقوقی، شناسایی سن بلوغ و تأثیر آن در تکلیف ؛ حسن الجواهری، مترجم محمد رضا کدخدایی؛ مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، شماره 60  صفحه 71)

بر این اساس به نظر می‌رسد نظریه شرع مقدس در رابطه با سن بلوغ، از نظر یافته‌های علمی و تجربی نیز قابل تایید است.

مطلب پنجم: تناسب حقوق و تکالیف

باید توجه داشت که احکام شرعی همگی، متناسب با توانایی‌ها و قابلیت‌های انسان وضع گردیده است. بدون شک همه تکالیف شرعى منوط به قدرت مکلفند و قدرت اقسامى دارد؛ از جمله قدرت عقلى و جسمى. همان گونه که اشاره کردیم، نتیجه تحقیقات کارشناسان نشان مى‏‌دهد که بلوغ عقلى و حتى جسمى در دختران زودتر از پسران است (هر چند ضعف‌هایى هم ممکن است داشته باشد) و همین بلوغ عقلى قدرت تکلیف پذیرى را در او پیش از پسران تقویت مى‏کند و خداوند نیز با توجه به همین خصوصیت او را زودتر مکلف نموده است. ضمنا با توجه به نکته فوق روشن مى‏شود که اگر مثلا کسى بر اثر ناتوانى جسمى قادر به انجام تکلیفى؛ مانند روزه گرفتن نباشد آن تکلیف از او موقتا ساقط است و براى آن راه حل‏‌هایى در شریعت مقدس اسلامى پیش بینى شده است.

حسن ختام این مقال، ذکر روایتی بسیار زیبا در نقش تکلیف برای رسیدن به سعادت و کمال است؛

خداوند متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ؛ بنده من با هیچ چیزی به من نزدیک نمی‌شود که در نزد من بهتر، دوست داشتنی‌تر و محبوب‌تر از تکالیف (انجام واجبات و ترک محرمات) باشد.

هیچ چیز به اندازه واجبات نزد خداوند محبوب نیست. انسان در سیر به سوی خدای متعال، باید همان گونه که خدای متعال بیان فرموده حرکت کند. تقرب به خدا یعنی نزدیک شدن به مقام کمال و سعادت، چیزی که هدف خلقت همه انسان‌هاست و این مهم به وسیله انجام تکالیف الهی محقق می‌شود. وجود قابلیت‌های انسانی با رسیدن به مرز بلوغ، و به تبع آن تشریع سن تکلیف، در حقیقت زمینه ساز رسیدن به اهداف متعالی خلقت است نه ظلم و سختی انداختن بندگان.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب آموزنده، خانواده، نکات تربیتی فرزندان، ،
:: برچسب‌ها: takbak, بلوغ, احکام, تکبال, سن تکلیف, دختر, دختران, بلوغ دختران, جشن تکلیف, تفریحی, تک بال, سرگرمی,
مراقب ستون بدنتان باشید
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 21:20

ستون فقرات عضوی است که بدن ما ر ا ثابت و خوش حالت نگه میدارد. همچنین این بخش از نخاع انسان حفاظت می کند و به همین علت از اهمیت بالاتری برخوردار است. امروز مشکلاتی که ممکن است نخاع را از بین ببرد با هم مرور می کنیم.

شکم بزرگ: در اين حالت، چون تعادل انحناي کمري يا لوردوز به هم مي‌خورد ستون مهره‌ها ناچار است انحناي مهره‌هاي سينه‌اي يا کيفوز را بيشتر کند و همين امر به گودي زياد کمر، قوز پشتي و بر هم خوردن راستاي قرار گرفتن سر و انحناي گردني منجر مي‌شود و درد ايجاد مي‌شود.

بد خوابيدن:
وقتي اصول صحيح خواب را رعايت نمي‌کنيد مي‌بينيد که صبح روز بعد از شدت درد قادر به بلند شدن نيستيد. بهتر است به پهلو بخوابيد و بالش شما فاصله شانه تا سر را پر کند. اگر به پشت بخوابيد، قوس گردني شما درصورت مناسب نبودن بالش به جاي تمايل به عقب، به جلو مي‌آيد و آرتروز گردني و درد ايجاد مي‌شود.

بالش: بدون بالش خوابيدن يا بالش کوتاه همان‌قدر بد هستند که انتخاب بالش بلند. دمر هم نخوابيد و اگر مجبوريد يک بالش زير شکم و لگن خود بگذاريد تا گودي کمرتان زياد نشود و محل اتصال مهره آخر کمر به باسن دردناک نشود. تشک شما نبايد زيادي نرم يا زيادي سفت باشد.

بغل کردن بچه‌ها: بستن حامل‌هايي که بچه‌ها را در آن مي‌گذاريد به ستون مهره شما فشار مي‌آورد. اگر مي‌خواهيد فرزندتان را بغل کنيد او را به پهلو تکيه بدهيد، يعني يک پايش جلو و پاي ديگر بچه عقب باشد تا وزن او به پهلويتان وارد شود.

نشستن چهار زانو يا دو زانو: وقتي چهار زانو يا دو زانو مي‌نشينيد باعث تخريب غضروف خود مي‌شويد. روي صندلي استاندارد بنشينيد و زاويه ١٢0 درجه را رعايت کنيد. قوز به جلو (زاويه کمتر از ٩0) يا عمود نشستن راستاها را به هم مي‌زند و بدن ما سعي مي‌کند به عضلات منطقه فشار بياورد تا در حد ممکن راستاهاي طبيعي را حفظ کنند و همين عامل، درد را به وجود مي‌آورد. پا، باسن، پشت و کتف شما بايد نقاط تماس هنگام نشستن صحيح باشند.

ايستادن طولاني: معمولا به دليل وجود شکم برآمده در چاق‌ها و يا عضلات ضعيف کمري در لاغرها و از همه بدتر عدم رعايت اصول صحيح ايستادن، به دنبال طولاني ايستادن دردها شروع مي‌شوند. وقتي مي‌ايستيد بايد يک پا جلوتر از ديگري باشد و پاي ديگر 15 سانتي‌متر بالاتر باشد تا فشار وزن‌تان عملا تقسيم شود. پاها را مرتب با حفظ همين 15سانتي‌متر از زانو خم کنيد تا لوردوز کمري زياد نشود و درد و خستگي به وجود نيايد. در بعضي مشاغل، داشتن زيرپايي الزامي است.

بلند کردن جسم سنگين: رعايت اصول بلند کردن اجسام مهم است. جسم را با دست بگيريد. يک پا اهرم و پاي ديگر جلو باشد. دست‌ها به بدن چسبيده باشد و از راستاي دست‌ها نيرو بگيريد نه از کمرتان.



:: موضوعات مرتبط: سرگرمی ها، مطالب آموزنده، سلامت و زیبایی، تناسب اندام، ،
:: برچسب‌ها: takbal, تکبال, کمردرد, دیسک کمر, ستون فقرات, تک بال, تفریحی, سرگرمی, خانواده, سلامت, طنز, عکس, دختر, مهره, مهره کمر, درد, بیماری, پزشکی, چاقی, حاملگی, کمر, ستون فقرات,
کلام خداوند
نوشته شده توسط مهدی در ساعت 20:57
آیه ۱۲-۱۳ سوره مومنون

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ ﴿۱۲﴾ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ﴿۱۳﴾

و به يقين انسان را از عصاره‏اى از گل آفريديم (۱۲) سپس او را [به صورت] نطفه ‏اى در جايگاهى استوار قرار داديم (۱۳)

سخن در شگفتی خلقت انسان است که چگونه از خاک آغاز می‌شود و خاک را در کارگاه خلقت صورت نطفه می‌بخشد و آن نطفه در قرارگاهی بسیار متین و مطمئن قرار می‌گیرد.

صد هزاران عقل در عظمت آن حیران می‌مانند که چگونه برای رشد این موجود تازه چنین مهدی و چنین پرورشگاهی خلق شده است و آن نطفه به تدریج در آن قرارگاه سلطانی که همهٔ نیازهای او را فراهم کرده‌اند رشد می‌کنند و آهسته آهسته تغییر شکل می‌دهد.

در مرحله ای چیزی جز یک قطعه گوشت بدون شکل نیست و آنگاه به تدریج از درون خود او استخوان پدید می‌آید و آن استخوان‌ها را گوشت و پوست می‌پوشاند.

 

و آنگاه خداوند خلقتی دیگر در او می‌کند که به علت عظمت آن، خلقت آن را با تنوین نکره آورده است یعنی خلقتی که در وهم نمی‌گنجد، خلقتی که چیزی است غیر از آب و خاک و به صرف ارادهٔ خداوند به آدمی تعلق می‌گیرد.

و آن گوشت و پوست و استخوان را به نیکوترین انسان تبدیل می‌کند و چه بحری از برکت است آن الله که نیکوترین و برترین نقاش هستی است.

پس به گفتهٔ حافظ:

خیز تا بر کلکِ آن نقاش جان افشان کنیم         کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت


                      من نشنیدم که خط بر آب نویسند                           آیت خوبی بر آب نویسند   

             
                    شرح رخ خوب و زلف غالیه سایت                        بر ورق گل به مشک ناب نویسند                



:: موضوعات مرتبط: کتب آسمانی وادیان، قرآن کریم، ،
:: برچسب‌ها: تکبال, کلام نور, قرآن, کتاب آسمانی, تک بال, چشمه نور, قرآن کریم, اسلام, takbal, تفریحی, سرگرمی, عکس, خانواده, سلامت, اخبار, گردشگری, زیبایی, دختر, تکبال, رژیم, احکام, نکته های قرآن,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد